حجت الاسلام و المسلمین محمد اسماعیلی از صحافان هنرمند ایران اسلامی می باشد که سالهاست به عنوان صحاف کتب خطی در کتابخانه آستانه مقدس حرم حضرت معصومه(س) مشغول فعالیت است. این هنرمند برجسته و گمنام در گفتگو با خبرگزاری حوزه دغدغه های خود را نسبت به هنر صحافی بیان کرده است،
مشروح گفت و گوی خبرنگار علمی و فرهنگی «حوزه»، با این روحانی فاضل را در ذیل می خوانید.
در ابتدا ممکن است خودتان را معرفی کنید؟
بنده محمد اسماعیلی فرزند توکل هستم و در سال 1339 در قزوین به دنیا آمدم ولی در تهران بزرگ شدم. تا کلاس ششم ابتدایی را در مدرسه خواندم و سال 56 وارد مدرسه آقای مجتهدی شدم و سال 59 نیز برای تحصیل درس حوزه وارد شهر قم و مدرسه فیضیه شدم و اکنون در درس خارج فقه ادامه می دهم.
در کنار کار صحافی به تدریس ابتدایی و مقداری هم تبلیغات در مناطق محروم مشغول بودم. در آن زمان حدود 10 سال در مناطق محرومی مثل سیستان و بلوچستان به تبلیغ می پرداختم و در اکثر شهرهای کشور نیز تبلیغ کرده ام.
هم اکنون در آستانه حرم حضرت معصومه(س) در کتابخانه خواهران نماز جماعت می خوانم و در کنارش هم احکام و مطالبی را هم بیان می کنم.
*از قدمت هنر صحافی برایمان بگویید؟
از زمانی که انسان ها توانستند تفکر و اندیشه های خود را بر روی پوست و چیزهایی شبیه کاغذ به رشته تحریر درآورند همواره به دنبال راهی بودند که بتوانند از این نوشته ها حفاظت کنند. می توان گفت، به همان اندازه که بشریت در شیوه نوشتن پیشرفت کرد به همان اندازه نیز در شیوه نگهداری کتاب ها نیز پیشرفت داشته است، به همین دلیل بسیاری آغاز صحافی را از همان آغاز کتابت می دانند.
در هنر صحافی، اوراق دست نویس کتاب ها به صورت مدون در یک جلد جمع آوری می شود و در این کار هنر شیرازه بندی اساس کار است. ابتدا اوراق کتاب را به صورت جزوه ای منظم می کردند و سپس آنها را شیرازه می زدند و با این عمل اوراق کتابها چنان محکم و یکنواخت کنار یکدیگر قرار می گرفتند که در طول قرن ها از هم گسیخته نشوند.
سال ها پس از تهیه یک کتاب، به دلیل نگهداری نامناسب دچار آسیب هایی می شد که نه تنها جلد کتاب بلکه اوراق کتاب نیز از گزند آسیب در امان نمی ماند. به همین دلیل است در سالیان گذشته هنر صحافی را تنها به مجلد کردن کتاب نمی گویند، بلکه یک صحاف به تصحیح و ترمیم کتب خطی نیز اهتمام داشته است.
هنر صحافی در ایران سابقه و پیشینه طولانی ای دارد، ولی اوج هنر صحافی در ایران به دوران صفویه و قاجاریه باز می گردد.
از صحافان قرن نهم و دهم، "دوست محمد"، "شیخ عبدالله امامی"، "سنگی علی بدخشی"، "میر سعید فغانی هروی"، "مظفر علی "و "محمد امین" از استادان مشهور و بنام هستند.
از دوره صفویه ، "قاسم بیک تبریزی"، که مولف " گلستان هنر" از او یاد کرده، معروف است. از صحافان برجسته دوره قاجار ،" میرزا احمد تبریزی" ، شایسته یاد است. در دوره قاجار بود که به جلدساز و صحاف، لقب " صحافباشی" داده شد.
در سالیان اخیر نیز هنرمندان بسیاری به کار صحافی پرداخته اند و علی رغم گمنامی سهم بسیاری در حفظ و نگهداری آثار برجسته خطی ایران داشته اند.
*چگونه به کار صحافی علاقه مند شدید؟
پدر من توکل اسماعیلی معروف به مش اسماعیل استاد دانشگاه و از نخستین هنرمندانی است که آهن را در مجسمهسازی جانشین گل رس و سنگ کرد، کار او بیشتر با مفتول و ورقههای آهن اجرا میشد. او حتی از دور ریز کار دانشجویان نیز استفاده میکرد و با برشها و جوشهایی که روی آثارش ایجاد میکرد بافتی منحصربهفرد خلق میکرد.
تندیسهاى ساخت مش اسماعیل در پارکهاى بزرگ تهران دیده مىشوند. آثار وی در نمایشگاههاى متعدد گالرىهاى داخل کشور، گالرىهاى سیحون، لیو، خانه آفتاب، قندریز، مهرشاه، تهران، کلاسیک و. . . به نمایش درآمده است. از جمله آثار وى مجسمهى رستم و دیو سفید است که در ورزشگاه بزرگ آزادى نصب شده و تندیس فلزى سه ایرانى که پرچم جمهورى اسلامى را به دوش دارند (نصب شده در پارک آلاحمد) را می توان اشاره کرد . وى بیش از صد و پنجاه اثر از خود به جاى گذاشته است.
پس از ورود به حوزه به دلیل کمبود شهریه مجبور بودم به یک کاری اشتغال داشته باشم. با توجه به اینکه پدرم هنرمند بود من هم به کار هنری علاقه مند شدم . کار صحافی کاری است که علاوه بر یک کار هنری، هم خدمت به کتاب است و هم با روحیه ما طلبه ها سر و کار دارد. این کار را ادامه دادم تا سرانجام، مرمت و بازسازی کتب خطی را شروع کردم.
از چه زمانی به صورت رسمی به کار صحافی در قم مشغول شدید؟
از سال 61 در مدرسه فیضیه به طور رسمی کار صحافی را آغاز کردم. در سال 85 آیت الله استادی از بنده خواست در مسجد اعظم به صحافی مشغول شوم و کار صحافی کتب خطی، روزنامه و مجله را انجام می دادم.
در مدرسه فیضیه حدود 7 هزار کتاب خطی وجود دارد، در مدتی که در مدرسه فیضیه بودم بالغ بر 4 هزار جلد را ترمیم و مرمت کردم.
در مسجد اعظم نیز حدود 7 هزار جلد کتاب وجود دارد که نیمی از آنها را هم صحافی کردم. در همین زمان به صورت موقت نیز با آستانه همکاری می کردم.
از سال 89 به طور رسمی در آستانه مشغول شدم، تاکنون 1500 جلد از کتب خطی و سنگی را صحافی کرده ام و درکنار آن کار صحافی کتاب های چاپی و مجلات را نیز انجام می دادم. می شود گفت تاکنون حدود 10 هزار جلدکتاب را صحافی کرده ام.
آیا تاکنون هنگام صحافی با موردی جالب و شگفت انگیز برخورد داشته اید؟
یک بار که در حال باز کردن جلد یک کتاب برای تعمیر بودم، متوجه شدم مقداری کاغذ بین جلد قرار دارد. وقتی آنرا باز کردم متوجه شدم حدود 60 قطعه اسکناس یک ریالی و 5 ریالی مربوط به 80 سال قبل بین آن قراردارد
این پول ها ارزش بسیاری داشت که به موزه حرم تحویل داده شد.
گاهی در بین کتاب ها نامه های بسیار زیبایی از اشخاص مختلف و حتی علمایافت می شود که آنها را به مدیر کتابخانه تحویل دادیم.
قدیمی ترین کتابهایی که تاکنون به صحافی کرده اید مربوط به چه سالهایی بوده اند؟
قدیمی ترین کتابی که به یاد دارم برای حدودا 500 سال قبل بود که به دستم رسید و آنرا ترمیم و صحافی کردم. کتاب «جامعه عباسی» نوشته سنه 1038 مربوط به شیخ بهایی و کتاب دیگری در رابطه با «شعر ملا محمد علی کرمانی» نوشته سنه 1249 هجری قمری از جمله کتابهای قدیمی ای بودند که صحافی کرده ام.
صحافان چه نقشی در فرهنگ جامعه دارند؟
صحافان طبیبان کتاب هستند، همانند یک پزشک که بیمار را معاینه و درمان می کنند با کتاب نیز مانند یک بیمار برخورد کرده و پس ازتشخیص بیماری آن را درمان می کنند.
فرهنگ یک مملکت به کتاب های خطی آن باز می گردد، اگر صحاف نباشد این فرهنگ مورد خدشه قرار می گیرد.
آیا تاکنون فعالیتی برای حفظ این هنر انجام شده است؟
حفظ این هنر احتیاج به فرهنگ سازی و همچنین سرمایه گذاری دارد. در برخی رشته های دانشگاهی واحدهایی به نام صحافی و ترمیم کتاب داریم، ولی در این رشته ها دانشجویان به صورت تئوری با این هنر آشنا می شوند. برای یادگیری هنر صحافی باید عملا وارد کار شوند، قطعا باید با صحافان قدیمی کار کنند، تا این هنر را به صورت حرفه ای فرا گیرند وگرنه به صورت تئوری نمی توانند یک کتاب خطی را صحافی کنند.
به لطف خداوند در ایران هنرمندان خوبی وجود دارد، در قم نیز هنرمندان بسیار خوبی داریم متاسفانه مظلوم بوده و کسی از آنها اطلاعی ندارد، سراغشان را نمی گیرند، این افراد تجربیات بسیاری در زمینه صحافی کتاب دارند، نباید اجازه دهیم با رفتن آنها این هنر از بین برود.
شرایط نگهداری کتاب های خطی چگونه است؟
امروزه شرایط برای نگهداری کتاب های خطی مناسب شده و الحمدالله در اکثر کتابخانه ها فضایی به صورت تخصصی برای نگهداری کتاب های خطی فراهم شده است. ولی در گذشته شرایط نگهداری کتاب مناسب نبود و موجب می شد کتابها به مرور زمان آسیب ببینند، فضای نگهداری کتاب های چاپی باید از نظر رطوبت و گرما مناسب باشد تا آفت یا بیماری هایی مانند قارچ بر کتاب وارد نشود.
در پایان اگر مطلبی باقی مانده است بفرمایید
کتابی که در اختیار صحاف قرار می دهند، ممکن است آلودگی های بسیاری داشته باشد، مانند بیماری که بستری می شود تا آلودگی ها از تنش خارج شود. کتاب های خطی نیز باید آفت زدایی شوند، سپس شروع به ترمیم آن کرد.
فراگیری کار صحافی کتب خطی به حوصله زیادی نیاز دارد، کسانی که وارد این حرفه می شوند، باید عشق و علاقه داشته باشند، به فکر مادیات نباشند. به همین دلیل ممکن است کمتر کسی تمایل برای یادگیری آن داشته باشد. اگر توجهی جدی به این هنر نشود، ممکن است صحافی سنتی نیز مانند بسیاری از حرفه های سنتی دیگر از بین برود.
در مواردی شاهد بودم که کتابی را نزد صحافی برده اند و به علت وارد نبودن با فن صحافی نه تنها نتوانسته آن را ترمیم کنند، بلکه صدمات بیشتری نیز بر آن وارد کرده. امروزه کارهای صحافی به صورت سریع کاری انجام می شود، اینکه یک کتاب خطی را بردارند و ورق به ورق روی آن کار انجام دهند کمتر دیده می شود.
برای حفظ این هنر باید فرهنگ سازی شود، سرمایه گذاری هایی روی آن انجام گیرد. اخیرا تولیت حرم حضرت معصومه(س) دو نفر را برای فراگیری این حرفه معرفی کرده اند، هم اکنون مشغول فعالیت در بخش صحافی حرم هستند و به امید خدا به مرور زمان این هنر را فرا خواهند گرفت.
سرمایه یک مملکت همین کتاب های خطی است فرهنگ مردم آن کشور در خود جای داده است، این کتاب ها باید در جای مناسبی نگهداری شود تا فرهنگ ما نیز حفظ شود، امروزه کتابهای خطی بسیاری در دست مردم وجود دارد در شرایط نامناسبی نگهداری می شود، باید با استفاده از فرهنگ سازی و فراهم کردن شرایط این کتاب ها جمع آوری شود با نگهداری در شرایط مناسبی از آسیب دیدن آنها جلوگیری شود.